
به نام خالق عشق
بیـــــــــــــا تو تا ببینــــــــــــی....!!!!!
سلام به همه ی دوستای گلم که از مطالبم بازدید میکنید... یه مدت نبودم... متأسفانه روز تولد امام رضا (ع) هم برام مقدور نبود که بیام... چون این وب مطعلق به ایشونه کوتاهی محسوب میشه که نخوام مطلبی بزارم... واسه ی همین مطلبه زیر رو حتما بخونیذ.... امیدوارم خوشتون بیاد... نظــــــــــــر یادتون نــــره هــــــــــا...!!! ادامه مطلب شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع وگریه و زاری بود.
برچسبها: امام رضا, مطلب ویژه, داستان درباره ی امام رضا, داستان کوتاه درباره ی امام رضا, داستان مذهبی,
در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند !
استاد پرسید : برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟
شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند!
استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟
شاگرد گفت : با کمال میل؛ استاد.
استاد گفت : اگر مرغی را، پروش دهی ، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟
شاگرد گفت: خوب معلوم است استاد؛ برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم .
استاد گفت: اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟
شاگردگفت: خوب راستش نه…!نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم!
استاد گفت: حال اگر این مرغ ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!
شاگرد گفت : نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر ، خواهند بود!
استاد گفت :
پس تو نیز؛ برای خداوند، چنین باش!
همیشه تلاش کن، تا با ارزش تر از جسم ، گوشت ، پوست و استخوانت؛ گردی.
تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی
تا مقام و لیاقتِ توجه، لطف و رحمتِ او را، بدست آوری .
خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد!
او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را می خواهد ومی پذیرد.
« نه ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را…..!!!»
برچسبها: خدا, داستان مذهبی, آموزش, ,